صدای شکستن فنجان های تردید
از همه ی این روزها که بگذریم ، حال من خوب است ،
از همان خوب های دروغکــی ..
مهم نیست ، بگذریم ، بالاخره هر ناخوشی روزی خوب می شود دیگر ،
من هم همینطور ، باز می روم گوشه اتاق و مدادم را تراش میکنم
و دوباره شروع میکنم به نوشتن از قلب های آدم های زندگیم ،
می دانم همین روزهای خوب تمام نآرنجی ها از سر انگشتانم جاری می شود
و من همان شنل قرمزی ای خواهم شد که گرگ ِ بی صفت ِ شوم نامی به اسم زنده گی را از پا در می آورد ،
برای روزهای خوب از همین حالا دست تکان می دهم ، لبخند می زنم .. *:)
+ برای شنیدن اینجا را کلیک کنید .. *:)
نظرات شما عزیزان: